شاید تصور شود راهاندازی کسبوکار برای زنان با موانع بیشتری نسبت به مردان مواجه است. بعضا این طرز فکر صحت دارد و نمی توان انکارش کرد،
زنان برای اینکه بتوانند کسبوکار خودشان را راه اندازی کنند باید چه نکاتی را بدانند؟
شاید تصور شود راهاندازی کسبوکار برای زنان با موانع بیشتری نسبت به مردان مواجه است. بعضا این طرز فکر صحت دارد و نمی توان انکارش کرد، اما خانم ها همیشه باید بدنبال توامندسازی خود باشند و از همه استعداد خود در راستای بهبود شرایط زندگیشان بهره بگیرند.
کارآفرینی زنان یکی از ریشههای اصلی قویسازی شخصیتی و بهبود وجهه اجتماعی برای زنان بشمار می رود و به آنها کمک می کند تا به جایگاه های والا رسیده و از محیط های کاری گاها مسموم فاصله بگیرند.
اما راهاندازی کسبوکار جدید چندان آسان نیست و به ترکیبی از آمادگی و سختکوشی نیازمند است. شما به عنوان یک کارآفرین نباید انتظار داشته باشید تا در مدت زمان کوتاه به سوددهی رسیده و بتوانید آن را با سرعت بالا به رونق برسانید – البته این امر به نقشه راه، همکاری ها، برنامه ریزی ها و افکار و انتظارات شما از کسبوکار بستگی دارد.
آیا می دانید شما به عنوان فردی که قصد راهاندازی یک تجارت جدید را دارد برای رونق بخشیدن به آن چه نکاتی را باید در نظر داشته باشد؟ برای کسب اطلاعات بیشتر در این رابطه از شما دعوت می کنیم تا ادامه مطلب را از نظر بگذرانید.
ترس مسئول
این پیشنهاد شاید در نگاه اول کمی دور از عقل بهنظر برسد؛ همیشه به اشخاصی که قصد آغاز کار را دارند، توصیه می شود تا اعتماد بهنفس خود را تقویت کنند.
درسی با عنوان «وانمود کن تا موفق شوی» در بیزینس وجود دارد. به این مفهوم که اگر به داشتن اعتمادبه نفس بالا تظاهر کنید، سرمایهگذارها و مشتری های بیشتری را می توانید به سمت شغل موردنظر خود جذب کنید.
با این تفاسیر، باید بدانید که ترس از شکست، نامناسب بودن یا ترس از نداشتن قدرت و کفایت کافی برای تحقق آرزوها، از مهم ترین محرک های انگیزه در زندگی بشر هستند. این ترس های سالم باعث می شوند تا فرد مسئولیت های بیشتری قبول کرده و با قدرت و توان بالاتری به سوی هدف خود گام بردارد.
مقدار اندکی ترس به شما کمک می کند تا برای فرصت های بیشتر و جدیدتر انگیزه پیدا کرده و قدرت ریسک کردن پیدا کنید. همچنین ترسِ کافی برای تعیین استراتژی های جدید و تزریق انرژی بیشتر برای پیشرفت و رونق بخشیدن به بیزینس مفید و حتی گاهی ضروری است.
انتظارات واقعی
تعیین چشمانداز بر اساس واقعیت های کار و زندگی، بخش حیاتی و ضروری راهاندازی کسبوکار جدید است. تقریبا بیشتر بیزینس های موفق جهان برای رشد زمان طولانی صرف کرده اند و بیشتر زمان بنیانگذار خود را گرفته اند تا به جایگاه کنونی خود دست بیابند.
فارغ از بیزینس هایی که یک شبه شکل گرفته و عمومی شده اند، یک کسبوکار ماندگار به زیرساخت و گاها چندین سال خاکخوردن نیاز دارد. شما نباید انتظار داشته باشید که در همان سال اول شروع کار، به درآمدزایی و سوددهی برسید.
برای کسب موفقیت باید سختکوش باشید. شاید لازم باشد برخی شب ها تا دیروقت کار کنید. به این نکته توجه داشته باشید که برنامه ریزی ۵ ساله شما بر پایه مواردی باشند که به کارایی بیشتر شما بیفزاید و کمک کند که از آسیب های احتمالی دوری کنید.
داشتن انتظارات غیرواقعی باعث می شود تا به اشتباه تصور کنید که در مسیر صحیح قرار ندارید و ممکن است هرگز به اهداف خود دست پیدا نکنید.
تعیین اهداف کوتاه و بلند مدت
حرف زدن در مورد اهداف، انتظارات واقعگرایانه و عملکرد هوشمندانه همگی بسیار مهم و ضروری هستند. اما این مساله را فراموش نکنید که شما برای داشتن انتظارات واقعی، بیزینس راهاندازی نکرده اید، بلکه هدفتان گسترش موفقیت در زندگی بوده است.
در برخی مواقع، کارآفرینان نمی تونند به نقطه مشترک بین رویاها و مدل کسبوکار خود برسند. آنها به اشتباه اجازه می دهند تا اهداف بلندمدتشان روی تصمیم گیری های کنونی تاثیر مستقیم بگذارد و برای ایجاد تعادل بین این موارد هم هیچ تلاشی نمی کنند.
نادیده گرفتن داشته ها برای رسیدن به خواسته ها یکی از بزرگ ترین اشتباهات کاری بشمار می رود. شما به عنوان یک کارآفرین باید بتوانید اهداف روزانه، هفتگی، ماهانه، سالانه و حتی بیشتر برای کسبوکارتان تعریف کنید. در این مسیر هم انتظارات معقول از خود داشته باشید و گامهای دستیافتنی و پایدار تعریف کنید.
در ابتدای مسیر باید گام های کوچک و تکرارپذیر تعیین کنید و مطمئن باشید که در کوتاه مدت می توانید آنها را محققشان نمایید. سپس از آنها به عنوان مهره هایی برای تعیین اهداف بلندمدت و بزرگ تر استفاده کنید.
برای اینکه برنامه ریزی درستی داشته باشید، لازم است مقالات آموزشی را مطالعه کرده و بر اساس شغل خود، مسیر مناسب را برگزینید.
گروه حامیان
راهاندازی کسبوکار در ابتدای مسیر بسیار سخت بهنظر می رسد؛ دلیلش هم این است که هنوز با راه و چاه این کار آشنا نیستید. داشتن بیزینس شخصی دقیقا مصداق داشتن استرس دایمی است. شما باید توانایی های لازم برای مدیریت مالی، مدیریت کارمندان، راضی نگه داشتن مشتری ها، اطمینان از کیفیت بالای کار، محیط سالم و شاد دفترکار، سرمایهگذاری برای ارتقا هر چه بیشتر سطح کیفی کمپانی و جذب مشتری های جدید را داشته باشید.
به خاطر وجود این حجم از استرس و نگرانی، کارآفرینان در معرض ابتلا به افسردگی یا اضطراب قرار دارند.
برای اینکه بتوانید از آثار مخرب افسردگی در زندگی شخصی و حرفهای خود پیشگیری کنید، باید حتما گروهی از دوستان یا همکارانی را داشته باشید که بتوانید در مواقع سختی به آنها تکیه کرده و از همفکری ها و همدلی هایشان بهره بگیرید.
همه می دانیم که برای حفظ وجهه اجتماعیِ شغل خود، باید اعتمادبه نفس داشته باشیم و نمایش آسیبپذیری یا ضعف ممکن است به ضررمان تمام شود. این باور مخصوصا برای زنان بسیار مهم است. زنان اغلب در معرض فرضیه های غلط جنسیتی قرار دارند و قشر وسیعی از مردم جهان، زن را جنس دوم و جنس ضعیف فرض می کند.
البته باید این را در نظر داشته باشید که آسیبپذیری با ضعف بسیار متفاوت است. شما باید کسانی را در زندگی خود داشته باشید که نزد آنها زره رزم را درآورده و بتوانید بدون ترس یا نگرانی در کنارشان خودتان باشید. حرف زدن در مورد فشارهای کاری، جزء ضروری بیزینس است. شما برای داشتن انرژی کافی برای ادامه راه، به ویژه در ۵ سال نخست باید از کمک های حامیان روحی استفاده کنید.
از این رو در برنامه ریزی ۵ ساله خود باید ابزار و تجهیزات لازم برای تضمین موفقیت را نیز تامین کنید. همیشه نگاهتان به جلو باشد اما جلوی پایتان را نیز نادیده نگیرید.
پیشنهاد می کنیم این پست درباره ی استارتاپ های تک نفره ای که می توانید با هزینه ی کم راه اندازی کنید را ببینید.
ثبت ديدگاه