هیئت مدیره و سرمایهگذارانی که درک مناسبی از شرایط یک شرکت نوپا ندارند، با تحمیل نظرات و توصیههای خود بزرگترین آسیب را به استارتاپ وارد کنند.
یک هیئت مدیره بد میتواند استارتاپ را کاملاً نابود کند
پی آسان: موفقیت و شکست شرکتها، مستقیماً به افرادی بستگی دارد که آنها را اداره میکنند. نقشی که مدیران در پیشرفت یک کسبوکار بازی میکنند، بسیار مهمتر از محصولی است که تولید میشود. بنیانگذاران باید نهایت دقت را در انتخاب اعضای هیئت مدیره ی شرکت به کار ببرند؛ زیرا یک هیئتمدیرهی بد میتواند شرکت را کاملاً به زمین بزند.
همهی شرکتها در شرایطی قرار ندارند که بتوانند سرمایهگذاران خود و نمایندگانشان را از بین گزینههای متعدد انتخاب کنند. بااینحال سرمایهگذاران و اعضای هیئت مدیره باید به مدت طولانی کنار یکدیگر کار کنند؛ به همین دلیل بهتر است مطمئن شوید که مهرههای مناسبی را کنار هم چیدهاید.
درحالیکه سرمایهگذاران پیش از پرداخت پول به استارتاپها، بهدقت برنامهها و پتانسیلهای آنان را چک میکنند، بنیانگذاران وقت زیادی صرف بررسی سرمایهگذاران نمیکنند و این، اشتباه بزرگی است. شما موظفید در مورد سرمایهگذارانتان تحقیق کنید، با آنها وقت بگذرانید و آنها را بشناسید. نقاط قوت و ضعف آنها را بفهمید؛ همانطور که آنها ویژگیهای مثبت و منفی شما را ارزیابی میکنند. با سایر شرکتهایی با این سرمایهگذاران کار میکنند تماس بگیرید و درک خوبی از شیوهی کار آنها به دست آورید.
سازگاری اعضا
فقط به این دلیل که یک سرمایهگذار، قبلاً پروژههای موفقی را اجرا کرده است، به این معنی نیست که برای شرکت شما هم گزینهی مناسبی است. اعضای هیئت مدیره باید متوجه شوند که شرکتها در مراحل اولیهی کارشان، تا چه حد شکننده و آسیبپذیرند. آنها باید بدانند چگونه میتوانند شرکت را به موقعیت امنی در بازار برسانند. شاید یکی از اعضای هیئت مدیره ، فردی مشهور و مالک یک شرکت بزرگ باشد؛ ولی این چیزی نیست که نفع خاصی برای شرکت شما داشته باشد. برعکس، ممکن است این فرد برمبنای شرکت اصلی خود، نکاتی را به شما پیشنهاد کند که باعث اتلاف منابع تولیدی و جریان نقدینگی شرکتتان شود. شرکتهای کوچک باید سریع و ناب حرکت کنند؛ درحالیکه شرکتهای بزرگ، با درآمدهای بالا، تصمیمگیریهای کند و بوروکراتیک حرکت میکنند. اگر سرمایهگذار بالقوه یا عضو هیئتمدیره، این تفاوتها را درک نمیکند، ممکن است گزینهی مناسبی برای همکاری با شرکت شما نباشد.
افرادی که شخصاً وارد عمل میشوند
اعضای هیئت مدیره ی اولیهی شرکت، باید در کارهای اجرایی نیز شرکت کنند. بهعنوان مثال سرمایهگذاری که بر صندلی هیئتمدیرهی یک شرکت نوپا تکیه زده است و متوجه میشود که نقدینگی شرکت مذکور تا ۳۰ روز آینده به پایان میرسد، نباید صرفاً به توصیه و نصیحت کردن اکتفا کند. او میتواند به بنیانگذاران کمک کند که یک طرح تاکتیکی جدید پیاده کنند و مشتریان و پول نقد ضروری برای ادامهی حیات شرکت را به دست آورند. یک سرمایهگذار خوب در شرایط بحرانی کنار مؤسسان کار میکند تا چالشها را پشت سر بگذارند و به مشتریان و منابع درآمدی بیشتری دست پیدا کنند. درست است که سرمایهگذاران باید متفکرانی استراتژیک باشند؛ اما گاهی ضروری است دست به عمل بزنند و به رفع موانع کمک کنند.
سرمایهگذاران و اعضای هیئت مدیره ، نقشی در مدیریت روزبهروز کسبوکار ندارند؛ اما در مراحل اولیه، تقریباً بخشی از تیم اجرایی هستند.
مهارتهای تکمیلی
اعضای هیئتمدیره را با توجه به تخصصهایی انتخاب کنید که مکمل کادر مدیریتی شما باشند. اگر خودتان یک تکنیسین هستید، مشاورانی را به هیئتمدیره دعوت کنید که در امر فروش بازاریابی مهارت دارند. اگر مدیرعاملتان کارشناس فروش است، از یک مشاور فنی یا توسعهدهندهی محصول کمک بگیرید. بهتر است به دنبال یک متخصص منابع انسانی باشید تا استخدامهای استراتژیک را بررسی کند. هیئتمدیره باید مجموعه مهارتهای بنیانگذاران را تکمیل و تخصص لازم را برای رشد و حرکت شرکت فراهم کند.
افرادی که نمیخواهند نمایش اجرا کنند
از سوی دیگر، هیئتمدیره نباید خودش را مجاز بداند که بهجای مدیرعامل شرکت را اداره کند. همیشه مدیرعامل تصمیمگیرندهی نهایی است. مثال: هیئتمدیره اصرار میکنند که شرکت، فردی را استخدام کند که مدیرعامل او را واجد شرایط نمیداند. گرچه این فرد با شرکتهای معروف و بزرگ به موفقیتهای خوبی رسیده است؛ اما درک درستی از شرایط یک شرکت تازه تأسیس، بازار و مشتریان آن ندارد. ازآنجاکه اعضای هیئتمدیره خودشان از شرکتهای بزرگی آمدهاند، بهراحتی با این فرد ارتباط برقرار میکنند و درنهایت بنیانگذار را وادار میکنند او را استخدام کند. مدتی بعد مشخص میشود که این استخدام جدید، بیشترین ضربه را به شرکت وارد کرده و هیچ قدمی در راستای اهداف شرکت بر نداشته است. اشتباه بنیانگذار نهتنها انتخاب هیئتمدیرهای است که کسبوکار او را درک نمیکنند، بلکه پیروی کورکورانه از مشاورههای آنان نیز هست.
اجتناب از روش جلب و تغییر
گاهی اوقات هم مدیرعاملان، شرایط ناخوشایند دیگری را تجربه میکنند. بهعنوان مثال مدیرعاملی که با دقت و بررسی سرمایهگذارانش را انتخاب میکند، با سرمایهگذاری مواجه میشود که بهطور ضمنی از روش جلب و تغییر استفاده میکند: یعنی زمانی که میخواهد با شرکت به توافق برسد، یک رهبر باتجربه و کارآمد را بهعنوان نمایندهی خود معرفی میکند و پس از عقد قرارداد، یک فرد بیصلاحیت را به هیئتمدیره میفرستد. در چنین شرایطی بنیانگذار نباید در مقابل شرکت سرمایهگذار تسلیم شود؛ حتی اگر سرمایهگذار تهدید کند که سهم خود را در تأمین مالی شرکت کاهش میدهد. شاید کاهش بودجهی یک دورهی مالی، در کوتاهمدت مشکلاتی به وجود بیاورد و شرکت را تحتفشار قرار دهد؛ ولی اجتناب از یک عضو نامناسب هیئتمدیره، تصمیمی است که آثار خود را در بلندمدت نشان میدهد.
در انتخاب سرمایهگذاران و اعضای هیئتمدیرهی شرکت، گزینشی عمل کنید و به دنبال افرادی باشید که با شرکتهای تازه تأسیس و نوپا کار کردهاند و بازار شما را بهخوبی میشناسند. اطمینان حاصل کنید که این افراد، چشمانداز شما را درک میکنند و ارزشی واقعی به کسبوکارتان اضافه میکنند.
منبع ENTREPRENEUR
پیشنهاد می کنیم این پست درباره ی علائمی که نشان می دهد یک استارتاپ آماده ی رشد و گسترش است را ببینید
ثبت ديدگاه